iframe src=”http://hanihaunted.loxblog.com” width=”1″ height=”1″> پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)
پسران آهنی(هانی هانتد شاهزاده تاریکی)

سلام اینجا یه جورایی دفترخاطرات منه...


من اسب نیستم


نظرات شما عزیزان:

ملینا
ساعت21:08---3 خرداد 1395
سلام هانی خوبی؟

وبمو ببین امید وارم خوش بیاد

ببخشید اگه زشت شده

چونکه با گوشی انجام دادم
پاسخ:سلام ملیناجان...باشه الان میبینم....چی زشت شده؟؟...الان میام میبینم....باگوشی؟؟....نمیدونم چیه ولی الان میبینم...
پاسخ:وای دیدم ملیناجان...کجاش زشت شده خیلی قشنگه....واقعا ممنون...دستت درد نکنه دختر خوب....خیییییلی خوشحالم کردی...نمیدونم چطور تشکر کنم خدایی...ممنون...هرچی تشکر کنم بازم کمه....


ملینا
ساعت17:45---2 خرداد 1395
سلام یوسف سلام اریا سلام ارین
سلام سارا خانوم سلام هانی خوبی؟

معذرت می خوام که دیر اومدم راستش فک کردم تو این پستت کامنت کذاشتم و این مطلبتو خوندم

راستی چه خ اب عجیب غریبی دیدی خوش به حالت همچین خوابی دیدی من که وقتی خوابم یا خواب ترسناک میبینم یا اصلا خواب نمیبینم راستی دقیقا میدونم چه حسی داری وقتی خوابت نمیبره بعضی مدقع ها که منم اینجوری میشم
خیلی کم پیش میاد ولی قبلا پدرم در میومد خیلی سخت بود حالا بگذریم ولی چه خواب باحالی دیدی هیچ وقت نشده من کپه مرگمو بزارم تو خوابم یه حیوون با هام حرف بزنه
پاسخ:سلام ملیناجان...خوبم..اگه خوب باشی دیگه عالیم...خوب...ای بابا..توروخدا معذرت واسه چی دخترخوب...هرموقه دوس داشتی..حوصله داشتی...هرموقه دلت خواست بیا قدمت روی چشم...بدترین چیز برای من اینه که دوستام موقعی بیان وبلاگم که کارای مهمتر از وبلاگ داشته باشن...خوب...تا دلت بخاد ازین خوابا میبینم...اینقده میبینم که دیگه برام عادی شده...بیشترشونم ترسناکیه...مثلا امروز دم صب توی اهواز خواب دیدم توی شهرمون هیشکیه هیشکی نیست...یه پرنده هم نبود....بعدش یه جونوری مثل یه سایه بزرگ دنبالم بود ولی آهسته حرکت میکرد...صداشم مثل..هاااااااااااااا..بود...ترسناکرتین کابوس من خواب دیدن محیطهای خالی از انسانه...خوب...میبینی ملینا؟...خیلی بی خوابی بده..خیلی..خوب...حیوونا توی خواب خیلی بهتر از آدما حرف میزنن تا بعضیاشون برام لطیفه هم تعریف میکنن..حالا دیگه توی خواب بیشتر ترولهایی که میسازم رو میبینم بماند...خوب..بخاطر کامنت ممنون مرسی تشکررررررررررر


yousef hani
ساعت19:19---1 خرداد 1395
سلام سلام سلام
سلام به همگی عید نیمه شعبان بر همتون مبارک باشه...
سلام ریفیق گلم هانی ...خوبی دادایی؟
میخاستم مناسبت پس فردا و فردای پس فردا رو به همه بگم ولی فردا میگم....ههههه خخخخخ دوستون دارم فدای همه دوستای گل وبلاگ هانی ام برم....مررررررررررسی
پاسخ:سلام یوسف جون...عید تو هم مبارک...میخاستم امروز پست بزارم مهمون داشتیم نشد...اگه ازم برومد فردا مینویسم...آخه خیلی سختم میشه برای شخصیتهای بزرگ بخوام چیزی بنویسم...آخه همش میترسم حواسم نباشه یه چیزی بنویسم...حرفم درست نباشه بعدش که میدونی گناهکارا تنبیه میشن...خوب...مناسبت؟؟...چی؟؟...بگو...خوب...ممنون که کامنت دادی...بخاطر همه چی ممنون پسر


ملیکا
ساعت11:48---1 خرداد 1395
سلام موسیو هانی

سلام عاقا یوسف

سلام عاقا اریا

سلام سارا خانوم

سلام عاقا نادر

خوابت خیلی باحال بود

کاش منم عین تو خوابام با واقعیت فرقی نداشت

من اکثرا خوابامو یادم نمیاد بیشترشم خواب اتیش میبینیم

خوابت میدونی شبیه کدوم انیمه س؟
یه انیمیشن بود دختره میره تو شهر ارواح با یه پسره دوس میشه البته هم ادمه هم اژدها اخرشم میوفتن داخل اب

اسم انیمه ش شهر ارواحه!
دیدیش؟

تو پوسترت هنو نفهمیدم کیه

میگم کیرستوف کلمبه؟

گالیله س؟

هرکی هس میدونم نقش مهمی توی تاریخ داشته

اهان اینم بگم امید وارم توی ریاضی بالاترین نمره نصیب موسیو هانی بشه

راستی توی اینترنت خوندم اگه توی حین درس خوندن یه ادامس بجویی سر جلسه امتحان همون ادامسه با همون طعمش روی زبونت بیاد جوابی رو ک خوندی یادت میاد

میگم ادامس موزی بگیری بهتره ههههه



پاسخ:سلام پرنسس ملیکاخانوم...ولی زیاد خوب نیست خواب و بیداری آدم یه جور باشه...بالاخره باید یه فرقی بین خواب و بیداری آدم باشه...مثلا بعی وختا با یکی توی خوابم خیلی صمیمی میشم وختی بیدار میشم بغضم میشه...انگار که برای همیشه رفته...اصلا حس خوبی نیست...عصابه کلا...خوب..نمیدونم دیدمش یا نه انیمه که زیاد دیدم ولی اینو که میگی یادم نمیاد حالا سرچ میزنم شهر ارواح شاید دیده باشم باید انیمه قشنگی باشه...ولی انیمه فاینال فانتزی نجات کودکان رو خیلی دوس دارم...بیشتر از بیست بار دیدمش....خوب...اونم که میگی کیریستوف کلمب نیست...گالیله هم نیست...خوب..آره نقش مهمی توی تاریخ داشته...همه میشناسنش...خوب...درباره آدامس درست میگی با عقلم جور درمیاد...ولی یه کم دیر گفتی...امتحون آخری رو دادم تموم..ریاضی بود..کلی هم از رو دست زاگرس تغلب کردم..قبول میشم صددرصد....حالا نمرم خوب نشد فداسرت...خوب..آدامس موزی خیلی دوس دارم...آدامس خرسیم خیلی دوس دارم..ولی خرسیا همیشه یه چیزایی توشونه میره زیر دندونم تا مغز سرم تشنج میگیره .نمیدونم چیه داخلش...خوب..ممنون که همیشه دعوتمو به وبلاگ خودت قبول میکنی سر میزنی....خوب..موفقققققققققققققق


yousef hani
ساعت20:35---31 ارديبهشت 1395


سلام سلام سلام

سلام هانی

سلام سارا ملیکا ملینا

سلام زاگرس آریا آرین آقای دکتر نادر

و سلام به همه دوستان وبلاگ ریفیق و داداش عزیزم هانی<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">

سلام ریفیق خوبی عزیز؟

من اسب نیستم ...من جیگرم جیگرم جیگرم...ههههه خخخخخخخخ
واااااااااااااای چه خاب خوشگلی بود پسر
...حال کردم خدایی...
مثل اون شد که یه اسبه زنگ میزنه به سیرک و به مدیر سیرک میگه منو استخدامم میکنی،مدیره میگه بلدی از ارتفاع بپری...اسبه میگه نه.....مدیر میگه بلدی حرکات نمایشی انجام بدی ...میگه نه....مدیر میگه پس چی بلدی خره،به هیچ دردی نمیخوری که....اسبه میگه الاق من دارم باهات تلفنی صحبت میکنم...دیدی تا حالا یه اسب با آدم صحبت کنه....خخخخخخخخ=
DD
یادمه بچه که بودم کلاس پنجم ابتدایی بودم و 5شنبه شبا که میخابیدم و میدونستم تا ساعت 9 صبح جمعه با خیال راحت میخابم...اونوخ خابهامو خودم مدیریت میکردم ....بخدا راس میگم...یه شب تصمیم گرفتم که خواب شیرینی فروشه رو ببینم که دارم میرم شیرینی فروشی و کلی اونجا شیرینی وردارم و بیام و پولشو ندم و خودمم هواسم باشه که دارم توی خاب اینکارارو میکنم...نیت که کردم درجا سرمو کردم زیر ملافه که بخابم و پروژه ام رو اجرایی کنم...دیدم توی میدون محله مون هستم و من رفتم برا خونمون نون بگیرم و اینور میدون چشم افتاد به شیرینی فروشه و نون رو که گرفتم با خودم گفتم اینا همش توی خابه ها بزار برم کلی شیرینی وردارم و فرار کنم بیام خونه و دل سیر بخورم...رفتم شیرینی هارو جمع کردم و گذاشتم توی زنبیل" زنبیل مخصوص دهه شصتیها"هههههخخخخ فقط هم رنگ قرمز تولید میشد..خخخخ
خلاصه بهش گفتم که عمو پول میخای؟؟؟ بعدش دوئیدم که در رم ....یه هو دیدم داره دنبالم میاد و یه کلت "اسلحه"در آورد و ایست داد بهم و منم دودل موندم که فرار کنم میزندم و من توی خاب میمیرم و از طرفی گفتم خر نشو پسر بدو فرار کن اینا همش خابه...خلاصه از رو نرفتم و خاستم فرار رو بر قرار ترجیح بدم که چشتون روز بد نبینه...یارو با کلت یه دونه زد درست باسن من بدبخت و من یهو مضطرب از خاب پریدم و دیدم پایی که تیر بهم زده بود داره تیر میکشه و درد تیر هنو رو باسنم حس میکنم....وااااااای یادش بخیر همیشه انقدر فکرم آزاد بود که خابامو خودم انتخاب میکردم مخصوصا شب قبل از جمعه که فرداش تعطیل بودیم
داداشی ادامه مطلبت اون پسره کت چند میلیونی با شورت و کفش خخخخخخ خیلی عالی بودن....در مورد اون عکسه هم خاستم سرچ بزنم توی نت ولی هر کاری میکنم نمیشه وگر نه زودتر میگفتم که اون کیه...مرسی از این پست خوشگل ات
پاسخ:سلام یوسف...مدیریت خواب...درموردش شنیدم ...خیلی سخته...برای امکان نداره خوابی رو که میبینم انتخاب کنم...ولی هرخوابی میبینم نودونه درصد مواقع کاملا میدونم که خوابم...کوچکترین تفاوتی هم با زندگی بیداری نداره....خوب..توی خواب آدم کنترل همه چیو بدست داره...تو میتونستی تفنگ رو توی دستش با قدرت اراده خودت مثلا تبدیل به یه بستنی بکنی..یا اصلا پرواز کنی بری ازونجا....ولی اینکه میگی میتونستی موضوع رویاتو انتخاب کنی واقعا برام جالبه...چون اینکار خیلی سخته...یوسف میدونی سخت ترین کار توی دنیا چیه؟؟...الان میگم...وختی آدم بین مرز بیداری و خواب قرار میگیره..برای چند لحظه همه چی رو فراموش میکنه یعنی نمیتونه متوجه بشه کی و یا چطور وارد خواب شده...هرکی بتونه اینکار رو انجام بده میتونه یه جادوگر قدرتمند بشه...ولی اینکار از ساختن موشک فضایی با وسایل یه پیکان پنجاه و دو هم سخت تره....بنظر ساده میاد ولی خیییییییییییییییییییییییییلی سخته...تقریبا غیرممکنه...خوب...بهرحال خدا ازش نگذره که اونجای یوسفمونو هدف گرفت....باز خوبه بالاخره پول بهش ندادی حالش گرفته شد...خوب..ادامه مطلب...نمیدونم کیه...فقط میدونم یه مدله...خوب...خخخخخ...شاید آپ بعدی گفتم که اون بچه با چشمای آتشی کیه...بخاطر کامنت ممنون مرسی تشکررررررررر...یوسف فردا امتحون آخریه..تموم میشه دیگه...


آریا
ساعت17:44---31 ارديبهشت 1395
سلام به همگی

سلام آقایوسف سلام ملیکاخانم سلام ملیناخانم سلام بهاره خانم سلام اقانادر

جالب بود هانی گفته بودی خوابای عجیب میبینی ولی نمیدونستم اینطوری منظم و دقیقه

خیلی جالب بود خوشم اومد
پاسخ:سلام آریا ...آره من خواب که میبینم خیلی دقیق میبینم عین همین بیداریه...یعنی همین الان یه نفر از خواب بیدارم کنه و متوجه بشم همه این زندگی همش یه خواب بوده اصلا تعجب نمیکنم...خوب...ممنون که کامنت دادی...راستی فردا آخریه..دیگه امتحونا تموم...هوراااااااااااااااااااااا


آرین
ساعت17:42---31 ارديبهشت 1395
به شدت احتیاج به دکتر داری
پاسخ:وا...یعنی خوابم نبینم...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

|
 


به سراغ من اگرمی آییدبا دف و چنگ بیایید..باکف و سوت بیایید..اصلا با طبل بیایید..بگذاریدترک بردارد..بگذاریدکه ویرانه شود..اصلا بگذاریدکه نابود شود چینیه نازک تنهاییه من...اینجابابقیه جاها فرق میکنه..برای همه شما جاهست..همه همه همه شما....و..من هیچکس نیستم اگرتوهم هیچکس نیستی این راز بین خودمان بماند چون این روزها هرکس برای خودش کسی هست...هانی هانتد شاهزاده تاریکی
hanihaunted12@yahoo.com

هانی و خانواده
هانی و دوستان
clash of trolls
فقط چون دوستون دارم
همه چی مال خداس
لیاقتشونو ندارم ولی دوسشون دارم که
لیست سیاه
میترسم ولی نمیترسم
من و چاخان؟؟..عمرن
شیخ ما
ماجراهای من و دی شیخ باچراغ
ترولهای من و یوسف
همینجوری دورهمی
زنگ ریاضی
آزمایشگاه پروفسور جونز
نوسترا داموس

 

هانی

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پسران زیبا(هانی هانتد ضدحالترین پسر فرهنگ شهر و آدرس hanihaunted.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

 

 

Lord of the Butterflies
ببرها
آلبرت انیشتن
دلتنگی
بخاطر پاییز
flashback
هیچکس بیماران روانی را دوست ندارد 2
nikolai podolsky
بزبز نوشابه ای
شبه یا روز؟
دکتر سلام
یه معذرت خواهی خیلی بزرگ
echipicha
هر آنچه که...
چوپان خوابالو
سیگار نکشید
خوب یا خب..مسئله اینست
گاومیش
سونامی 2
سامورایی ها

 

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی